من به چند تمرین نیاز دارم؟

من به چند تمرین نیاز دارم؟
امروزه فقط کافی است در اینترنت عبارت «تمرینهای والیبال» را جستوجو کنید تا با بیش از ۳۰ میلیون نتیجه روبهرو شوید. مربیان دائماً در فیسبوک از همکارانشان تمرینهای جدید میخواهند؛ تمرینهایی که بچهها را قویتر کنند یا تکنیک بهتری آموزش دهند. همین نیاز دائمی به تمرین است که باعث شده بگوییم تمرینها، مثل دارو برای مربیان هستند.
اما چرا وقتی از مربیان تیم ملی آمریکا میپرسند که با تیمشان چند نوع تمرین انجام میدهند، پاسخ آنها در طول دههها تقریباً یکسان بوده است: «حدود ۱۰ تا ۱۵ تمرین.» در آن سطح بالا، ممکن است فکر کنید آنها آنقدر تجربه دارند که بتوانند هزاران تمرین مختلف انجام دهند. اما همه چیز در نهایت به ایجاد مؤثرترین محیط یادگیری در سالن تمرین برمیگردد.
این موضوع بر پایهی اصل «ویژگی در تمرین» (specificity) استوار است.
به این نکات فکر کنید وقتی میخواهید بیشترین انتقال یادگیری را از تمرین به عملکرد در مسابقه داشته باشید:کدام مهارت آغازگر هر امتیاز در هر مسابقه است؟ سرویس. چند درصد از تمرینهای شما با سرویس شروع میشوند؟ پاسخ ساده است: کافی نیستند.
در هر لحظه از هر بازی، همیشه یک تور بین تیم شما و حریف وجود دارد. چند تا از تمرینهای شما واقعاً شامل تور هستند؟ از آنجا که آنچه میبینیم، نحوه حرکت ما را تعیین میکند، تمرین کردن بدون تور باعث ایجاد اعتمادبهنفس کاذب میشود. تنها وقتی تور و در سطوح بالاتر، مدافعان وارد میدان میشوند، بازیکن بهطور واقعی و مؤثر یاد میگیرد.
در طول تمرین، توپ را در حرکت نگه دارید. در همین حین آموزش دهید ،اگر لازم بود، بازیکنی را بیرون بکشید و جداگانه با او کار کنید ،اما بقیه را در حال بازی نگه دارید. سیستم امتیازدهی «واش» بیش از ۲۵٪ تماس بیشتر با توپ در هر ساعت نسبت به بازی تمرینی (اسکرمیج) فراهم میکند، و «اسپیدبال» هم نسبت مشابهی در مقایسه با روشهای سنتی مانند «ملکه/پادشاه زمین» دارد. تماس بیشتر با توپ برابر است با یادگیری بیشتر، و این یعنی پیروزی بیشتر. حتی میتوانید این میزان یادگیری را با افزودن یک توپ دوم دو برابر کنید.
به این وبلاگ نگاهی بیندازید که در آن توضیح دادهام چطور از یک گروه ۱۲ نفره که با هم اسپیدبال بازی میکردند، به دو گروه ۶ نفره رسیدم که بهطور همزمان اسپیدبال بازی میکردند. دو برابر یادگیری در همان مقدار زمان.
با داشتن هستهای از ۱۰ تا ۱۵ تمرین شبیه به بازی، میتوانید تنوعهایی در امتیازدهی ایجاد کنید. بازیکنان تصور میکنند تمرین جدیدی است، در حالی که محیط یادگیری همچنان رقابتی و نزدیک به واقعیت باقی میماند. در هر سرویس یا رالیای که بازی میشود، یک امتیاز بهدست میآید، بنابراین امتیازدهی باید بخشی از هر تمرین باشد. امیدواریم فرهنگ سالن شما به جایی برسد که اگر فراموش کردید نحوه امتیازدهی تمرین را طراحی یا اعلام کنید، بازیکنان بپرسند: «مربی، چطوری میتونیم این یکی رو ببریم؟»
بنابراین، شما به تعداد کمتری تمرین و به تنوع بیشتری در امتیازدهی نیاز دارید. باید تا حد امکان از مداخله مستقیم در تمرینها خودداری کنید و اجازه دهید بازیکنان بخش عمدهای از آموزش را خودشان انجام دهند. نقش شما راهنمایی برای یادگیری است ،چه بهصورت فردی، چه در گروههای کوچک، یا برای کل تیم. بگذارید خودِ بازی، آموزشدهندهی بازی باشد. از تور، سرویس و دریافت سرویس استفاده کنید و فقط با اعمال محدودیتهایی در بازی، فضایی پرنشاط و آموزنده ایجاد کنید.